به گزارش مشرق، پس از هفتهها رقابت انتخاباتی در برزیل، سرانجام سرنوشت ریاست جمهوری این کشور برای چهار سال آینده مشخص شد.
در پی شمارش آرای دور دوم انتخابات در این کشور آمریکای لاتین، «لولا داسیلوا» رئیس جمهور سابق و چپگرای این کشور توانست ۵۰.۹ درصد آرا را به دست بیاورد و به عنوان رئیس جمهور بعدی برزیل انتخاب شود. «ژائیر بولسونارو» رئیس جمهوری تندروی فعلی نیز با به دست آوردن ۴۹.۱ درصد آرا، نخستین رئیس جمهور برزیل شد که نتوانست برای بار دوم در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود.
دور دوم انتخابات ریاست جمهوری برزیل در حالی روز یکشنبه ۹ آبان برگزار شد که در دور نخست آن روز ۱۱ مهر ماه برگزار شده بود. در درجریان دور نخست، داسیلوا با کسب ۴۶.۵ درصد آرا از بولسونارو با ۴۴.۸ درصد پیشی گرفته بود.
لازم به ذکر است داسیلوا که از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ رئیس جمهوری برزیل بود، قصد داشت در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۸ نیز شرکت کند و براساس نظرسنجیها وی میتوانست به راحتی پیروز شد اما صدور حکم محکومیت، مانع از نامزدی وی در انتخابات شد. رئیس جمهوری سابق برزیل پیشتر اعلام کرده بود که اهداف سیاسی پشت پرده صدور حکم علیه وی به اتهام فساد مالی بوده چون راست گراها قصد داشتند با طرح این پرونده اجازه ندهند وی به عرصه سیاست بازگردد.
چرا دولت بولسونارو تنها یک دوره دوام آورد؟
انتخابات برزیل در حالی انجام شد که مردم این کشور طی سالهای اخیر با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم میکنند. از این رو مردم برزیل راه رهایی خود را از بحرانهای چندوجهی و پیچیده، تغییر شخص اول کشور دانستند.
براساس گزارش نیویورک تایمز، «برزیل طی دهه گذشته، از یک بحران به بحران دیگر گذر کرده است: تخریب محیط زیست، رکود اقتصادی، استیضاح یک رئیسجمهور، زندانی شدن دو رئیسجمهور و یک بیماری همهگیر (کرونا) که بیش از هر جای دیگری در خارج از ایالات متحده باعث مرگ مردم شد»
لازم به ذکر است که همهگیری کرونا تا به امروز جان بیش از ۱.۶ میلیون نفر را در کشورهای آمریکای لاتین گرفته است که از این تعداد، بیش از ۶۶۰ هزار نفر در برزیل جان خود را از دست دادهاند.
در ادامه این گزارش آمده است: «ژایر بولسونارو رئیسجمهور فعلی، یک پوپولیست راست افراطی است که دوره اول ریاست جمهوری او به دلیل آشفتگی و حملات مداومش به نظام انتخاباتی برجسته بوده است. او به خاطر سیاستهایی که جنگلزدایی در جنگلهای بارانی آمازون را تسریع میکرد، به خاطر استقبال از داروهای اثباتنشده علیه واکسنهای کووید -۱۹ و حملات شدیدش به رقبای سیاسی، قضات، روزنامهنگاران و متخصصان بهداشتی، خشم در داخل و نگرانی در خارج از کشور را برانگیخت».
از این رو چندی پیش، دهها هزار نفر از شهروندان برزیلی با برگزاری تظاهرات در شهرهای مختلف این کشور، مخالفت خود با ادامه ریاست جمهوری بولسونارو را اعلام کرده و خواستاز استعفای وی شدند. بزرگترین گردهمآییهای اعتراضی در ریو دو ژانیرو، سائو پائولو و برازیلیا و به دعوت انجمن «بولسونارو برو بیرون»، احزاب چپگرا و اتحادیههای کارگری برگزار شد.
«موج صورتی» در آمریکای لاتین
اگرچه چپها در انتخابات کاستاریکا که در اوایل سالجاری برگزار شد، شکست خوردند اما پیروزیهای اخیر در انتخابات کلمبیا، شیلی، هندوراس، پرو و بولیوی این ادعا را که آمریکای لاتین در مسیر شکلگیری دوباره «چرخش به چپ» یا همان «موج صورتی» است، تأیید میکند؛ پازلی که پیش از آغاز همهگیری از مکزیک، پاناما و آرژانتین روند تکمیل آن کلید خورد و با پیروزی لولا در برزیل تکمیل شد.
در ارتباط با عوامل محبوبیت چپها لازم به ذکر است که برخی از این دلایل به سوءمدیریت دولتهای راستگرا در بحران کرونا برمی گردد که یکی از اصلیترین عوامل تغییر مسیر جریان سیاسی در آمریکای لاتین بوده است.
افزون بر آن، فقر و بیکاری که این سوءمدیریت در کشورهای آمریکای جنوبی و در تمامی جهان بهدنبال داشته باعث شده تا رایدهندگان به حمایت از نامزدهایی برخیزند که وعده دولتهای بزرگ و تخصیص بودجه اجتماعی بیشتر را میدهند.
شکست پوپولیسم به واسطه عملکرد ضعیفی که پوپولیستهای راستگرا طی یک دهه حکومت بر کشورهای آمریکای لاتین از خود نشان دادهاند هم عامل دیگر محبوبیت دوباره چپها در این منطقه است. نمونه بارز پوپولیسم شکست خورده را میتوان در برزیل و السالوادور مشاهده کرد.
بولسونارو و نجیب بوکله رؤسای جمهور این دو کشور که دولتهای خود را با شعارهای اخلاقگرایانه و ضدفساد تشکیل دادند، اکنون درگیر چندین رسوایی سیاسی و اقتصادی بزرگ هستند و در کنار آنها بهخاطر نابرابری و فقر گسترده، حمله به نهادهای دموکراتیک و زیر پا گذاشتن حقوق بشر مورد انتقاد قرار دارند.
رویکرد داسیلوا؛ حمایت تام از فلسطین تا تجدیدنظر در روابط برازیلیا-واشنگتن
بسیاری از ناظران با رصد پیشینه رفتاری داسیلوا در قبال فلسطین و رژیم صهیونیستی بر این باورند که او در دوره جدید نیز نقش حمایتگرانه ای از فلسطین خواهد داشت؛ موضوعی که به نگرانی مقامات و رسانههای صهیونیستی دامن زده است.
روزنامه صهیونیستی «جروز الم پست» در تحلیلی تحت عنوان «لولا، طرفدار فلسطین و ایران، ریاست جمهوری برزیل را بازپس گرفت»، با اشاره به شکست بولسونارو در انتخابات ریاست جمهوری این کشور تاکید کرد: «اسرائیل یک دوست را در برزیل از دست داد.»
در این تحلیل آمده است: اسرائیل این هفته یکی از دوستان خود را در برازیلیا از دست داد زیرا رئیس جمهور ژائیر بولسونارو یکی از حامیان پرشور اسرائیل در برابر لوئیس ایناسیو لولا داسیلوا رئیس جمهور سابق که آشکارا طرفدار فلسطین است و روابط بین برزیل و ایران را تقویت میکند، شکست خورد.
داسیلوا اولین رئیس جمهور برزیل بود که در سال ۲۰۱۰ از سرزمینهای اشغالی بازدید کرد، اما این سفر با جنجال همراه بود. آن سال، صد و پنجاهمین سالگرد تولد «تئودور هرتزل» رویاپرداز صهیونیست بود و وزارت امور خارجه، بازدید از قبر وی را به پروتکل دیدار با مقامات خارجی اضافه کرد.
«جو بایدن» معاون رئیس جمهور وقت آمریکا، هفتهها قبل از سفر داسیلوا، تاج گلی بر مزار هرتزل گذاشت، اما رئیس جمهور برزیل از انجام این کار خودداری کرد. «آویگدور لیبرمن» وزیر امور خارجه وقت رژیم، به دلیل نقض پروتکل از ملاقات با داسیلوا خودداری کرد. سپس داسیلوا بر شانههای خود چفیه گذاشت و تاج گلی را بر مقبره یاسر عرفات، رهبر فلسطینی در رام الله گذاشت.
برخی رسانهها اعلام کردهاند که همزمان داسیلوا به دنبال دیدار با نمایندگان حماس نیز بوده است که به نظر او باعث تشویق صلح و آشتی میشود. با این حال، این دیدار انجام نگرفت. بعدها در سال ۲۰۱۰، برزیل کشور فلسطین را به رسمیت شناخت و موجی از این گونه به رسمیت شناختنها را در آمریکای جنوبی به راه انداخت.
داسیلوا همچنان به حمایت از کشور یکجانبه فلسطین، از جمله درخواست رام الله برای عضویت در سازمان ملل ادامه میدهد. او در ماه ژوئن سال جاری در یک مراسم چفیه پوشید و گفت: فلسطینیها شایسته توجه و همبستگی کامل ما هستند.
به رغم اینکه بایدن دقایقی پس از قطعی شدن نتایج انتخابات ریاست جمهوری برزیل با ارسال پیامی، پیروزی در انتخاباتی «آزاد و عادلانه» را به داسیلوا تبریک گفت اما بی تردید انتخاب داسیلوا بر مناسبات برزیل و آمریکا نیز سایه افکند.
داسیلوا همواره منتقد جدی سیاست خارجی آمریکا بوده است به عنوان نمونه، وی میانه اردیبهشت ماه امسال در مصاحبه با مجله «تایم»، آمریکای بایدن را در کنار متحدان اروپایی، مسبب بحران اوکراین دانست و گفت: ایالات متحده نفوذ سیاسی زیادی دارد و بایدن میتوانست جلوی این جنگ را بگیرد نه اینکه آن را تحریک کند. بایدن میتوانست با یک هواپیما برود مسکو تا با پوتین صحبت کند. این رویکردی است که شما از یک رهبر انتظار دارید.
از نگاه کارشناسان، تحلیل رفتار دولتهای آمریکای لاتین بیانگر این واقعیت است که دولت بایدن باید در خوانش نقش جدید خود در این پهنه جغرافیایی به عنوان یک قدرت غیرهژمونیک تجدید نظر کند چرا که تصاحب دومینووار کرسیهای ریاست جمهوری توسط کاندیداهای چپگرا در آمریکای لاتین، گواه روشنی از تضعیف رویکرد هژمونیک آمریکا در قبال این منطقه است.
بنابراین تاریخ انقضای نگاه از بالا به پایین آمریکا به کشورهای آمریکای لاتین به سر رسیده و تعریف سیاستهای عملگرایانه به دور از رویکردهای مداخلهجویانه و مبتنی بر تعامل سازنده، راهکار حفظ روابط است.
از این رو، با پیروزی داسیلوا در برزیل و کامل شدن پازل چپگرایان، زمان آزمون دولت بایدن در پذیرش و تن دادن هر چند اجباری به دگرگونی و تغییر سیاست آمریکای لاتین فرا رسیده است. از طرفی، استقرار دولتهای با گرایش چپ در این منطقه، احتمالاً زمینه برای حضور و نفوذ بیشتر چین و روسیه و به دنبال آن، نگرانی فزاینده آمریکا را به همراه خواهد داشت.
فرجام کلام
داسیلوا را میتوان پیروز نهایی قطبیترین انتخابات تاریخ مدرن این کشور بزرگ آمریکای جنوبی با جمعیت ۲۱۴ میلیون نفر دانست که به رغم رقابت بسیار نزدیک و فشرده میان دو کارزار انتخاباتی، بدون هرگونه خشونت انجام گرفت. از نگاه ناظران، این فشردهترین انتخابات و نزدیکترین فاصله بین دو نامزد نهایی ریاستجمهوری از زمان بازگشت برزیل به دموکراسی پس از حاکمیت یک سیستم دیکتاتوری نظامی طی سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۵ در این کشور محسوب میشود.
با وجود اینکه برزیل، پهناورترین کشور حوزه آمریکای لاتین و چهارمین اقتصاد بزرگ دنیا به شمار میرود اما با مشکلات متعددی مواجه است و داسیلوا در این برهه مأموریت خطیری بر عهده دارد.
مردم برزیل با انتخاب داسیلوا بار دیگر به احیای دوباره قدرت کشورشان درحالی دل بستهاند که در حال حاضر، حدود ۶۳ میلیون برزیلی زیر خط فقر زندگی میکنند؛ ناامنی غذایی، ۱۲۵ میلیون نفر را تحت تأثیر قرار داده است و نیز کمتر از یک درصد از مالکان زمینهای کشاورزی، ۴۵ درصد از اراضی روستایی را در اختیار دارند.
با وجود اینکه، بیش از نیمی از جمعیت این کشور را سیاهپوستها تشکیل میدهند، تعداد اندکی از آفریقایی- برزیلیها در پستهای مدیریتی قرار دارند و هر ساله، ۵۰ هزار نفر (روزانه حدود ۱۳۰ نفر) در برزیل به دلیل وقایع خشونتآمیز کشته میشوند.
بنابراین چنان که استراتژی انتخاباتی داسیلوا همواره حول یادآوری موفقیتهای دوران ریاست قبلی او متمرکز بود، روند مدیریت او در چهار سال پیشرو، بیش از پیش زیر ذرهبین خواهد بود. باید دید به راستی کامیابیهای قبلی داسیلوا تکرار خواهند شد؟
در حوزه مناسبات خارجی نیز انتظار میرود که شاهد ترمیم مناسبات برزیل با برخی بازیگران منطقه خاورمیانه از قبیل جمهوری اسلامی ایران، فلسطین و در کل محور مقاومت باشیم. ضمن اینکه در این رویکرد، جاه طلبی، یکه تازی و سیاست تهدید- تحریم آمریکا و متحدان اروپایی آن جایی نخواهد داشت و حزب چپگرای این کشور در دوره جدید در مناسبات خود با محور عبری-غربی تجدیدنظر خواهد کرد.
حال باید منتظر ماند و دید که آیا با بازگشت محبوبترین رهبر برزیل به کاخ ریاست جمهوری، فصل جدیدی در تاریخ این کشور بزرگ آمریکای لاتین در حوزههای داخلی و خارجی آغاز خواهد شد؟